خواستم جبران کنم اما نشد!

فرمودند:

روزى در مدرسه مروى تهران بوديم،

يك نفر از اهل سنت به عنوان شكايت از برخورد بعضى از شيعيان به آنجا آمده بود.

طلبه‌ای آنجا بود، در جواب سنی گفت اينها نتيجه ضربه ای است که درصدر اسلام وارد ادامه

بیچاره خودش را گم کرده بود!

مرحوم حاج شیخ:

در نجف طلبه‌ای پیش بنده درس قوانین می‌خواند و هنوز درس‌هایش را تکمیل نکرده بود به ایران آمد و در تهران امام جماعت مسجدی شد و مردم دورش را خوب گرفتند.

وقتی به ایران آمدم خواستم احوالی ← ادامه

انگور تازه در غیر فصل!

 

حاج محمد رضا ابراهیمی‌نژاد:

همراه با عده‌اى به منزل مرحوم حاج شیخ رفته بوديم

ايشان از اتاق مجاور مقدارى انگور تازه براى ما آورد، با آن كه آن موقع فصل انگور نبود.

اين امر تعجب مارا برانگيخت،

وقتى حاج ادامه

نامه‌ای به نجف

مرحوم آشیخ عبدالحسین واعظ زاده:

مرحوم حاج شيخ از قوچان نامه‌ای به نجف اشرف براى من فرستاد که در آن نامه حدیثی از امیرالؤمنین علیه السلام بود.

حدیث حضرت امير سلام الله عليه نامه‌ای بود به عنوان نصيحت براى بعضى ادامه

غذای با برکت و آب شفابخش!

آقای محمد ذاکری:

فاطمیه سال 1395 بود. همراه طلبه جوانی به نام آقای مهدوی به عنوان مبلغ گردشی به روستاهای قوچان اعزام شده بودیم.

چند روز به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها باقی مانده بود که به روستای جعفرآباد ادامه

راننده‌ای یا صاحب ماشین؟

حاج باقر آقا:

با ماشین از قوچان به مشهد می‌آمدیم. مرحوم حاج آقا دو صندلی کرایه می‌کرد، یکی برای خودشان و یکی هم برای من و اخوی.

ما هم دو تا بچه عرب شلوغ بودیم، می‌رفتیم روی صندلی‌های خالی ماشین ادامه

قلقله ممنوع!

حاج باقر آقا ذبیحی:

 در مدرس مدرسه عوضیه مراسمی بود.

طلبه جوانی مدح امیرالمؤمنین می‌خواند صدای خوبی داشت.

تا این که در خواندن قلقله‌ای معمولی داد،

حاج شیخ ایشان را نهی کرد.

«روزنه‌ای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از

ادامه

لطف خداست دیگر، عنایاتی می‌کند!

حاج آقای سیدان

بسیاری پیش می‌آمد که مشکلاتی که در ذهن انسان بود، نگفته مرحوم حاج شیخ مطرح می‌کردند.

این جور قضایا تصادفی نبود و مکرر در مکرر اتفاق می‌افتاد.

به قدری این مسأله تکرار می‌شد که یک مرتبه به ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا