مرحوم حاج آقا بزرگ قوچانی:
روزی در نجف اشرف در حجرهام در مدرسه قوام بودم. شخص غریبهای وارد مدرسه شد. مقداری در مدرسه قدم زد و اوضاع طلبهها در مدرسه را مطالعه میکرد.
وقتی وضع ساده و در عين حال سخت طلبهها را ديد، با تعجب از طلبهها پرسيد: شما چطور در چنين جايی زندگی ميكنيد؟ خودتان غذا ميپزيد، لباسهايتان را ميشوييد و…؟!
هيچ يك از طلبهها نتوانسته بود جوابی بدهد که برای او قانع کننده باشد.
پس از مدتی به حجره من آمد [و اجازه خواست چند دقیقهای بنشیند. احتمالا انتخاب حجره ایشان اتفاقی نبوده بلکه به دلیل این بوده است که در همان مطالعه سطحی طلبهها، متوجه تفاوت ایشان با سایرین شده بود و یا این که طلبههای دیگر به ایشان ارجاع دادند.]
پس از نشستن شروع کرد به پرس و جو از وضعیت زندگی طلبهها.
پرسید: شما همیشه در همین مدرسه زندگی میکنید؟ [و همین حجره همه زندگی شماست؟]
گفتم: آری.
تعجب کرد و پرسید: چه کسی برایتان غذا درست میکند؟
گفتم: خودمان.
بیشتر تعجب کرد و پرسید چه کسی کارهایتان را انجام میدهد؟ مثلا لباسهای شما را چه کسی میشوید؟
گفتم: خودمان.
[پرسید: اگر بیمار شوید چه؟!… و…]
همین جور از وضعیت زندگی ما طلبهها میپرسید و بیشتر تعجب میکرد.
وی [که احتمالا از تجار ایران بود و برای زیارت به نجف آمده بود،] زندگی طلبگی ما را با زندگی خودش مقایسه میکرد و به خاطر اختلاف زیادی که میدید، نمیتوانست شرایط زندگی طلبگی را هضم کند.
وقتی چنین دیدم به او گفتم: شما غصه ما را نخورید ما خیلی هم خوش هستیم.
باز هم تعجب او بیشتر شد. [ناچار شدم برایش مثلی بزنم.]
گفتم: مورچهای از سنگی صافی بالا میرفت. چند قدمی که بالا میرفت، به خاطر صافی سنگ سُر میخورد و به زمین میافتاد. دوباره شروع میکرد و…، سه باره و…، همین طور بدون اینکه از خستگی ناامید شود به کارش ادامه میداد.
کسی که شاهد ماجرا بود خسته شد و به زبان حال به او اعتراض کرد.
مورچه در پاسخ گفت: من بالای آن سنگ محبوبی دارم كه بايد تمام تلاش خود را صرف رسيدن به او كنم. اگر موفق شدم، چه خوب و گرنه جانم را در اين راه فدا ميكنم؛ چون زندگی بدون آن محبوب برای من ارزشی ندارد.
با این مثل دیگر قانع شد و توانست تحمل شرایط دشوار طلبگی را هضم کند.
در ادامه به او گفتم: ما طلبهها هم هدف و محبوبی داریم که برای رسیدن به آن همه سختیها و ناگواریها را تحمل میکنیم.
[عمده شناخت و معرفت به آن محبوب است.][1]
[1]– خاطراتی از «فقیه زاهد و عارف به زمانه، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی» رحمة الله علیه.