«اخیراً به فکر افتادهام که برای ادامهٔ تحصیلات به نجف اشرف مشرّف شوم، زیرا، به طوری که خاطر مبارک مستحضر است، تعطیلات حوزهٔ قم بسیار زیاد شده. حقیر تقریباً ۷ سال است به قم آمدهام؛ ۳ × ۷ = بیست و یک ماه فقط به مناسبت تابستان و اقلّاً بیست و یک ماه دیگر نیز به جهت سایر عوارض، از قبیل اعیاد و سوگواریها و فواتح، از اوقات گرانبهای ایّام جوانیِ ما به هدر رفته.
علاوه، بهمناسبت قرب جوار، رفت و آمد به ولایت و گاهی به طهران و مزاحمت خُلّان موجب اختلال حواس میشود که البته در حوزهٔ نجف، تعطیلی تابستان و فواتح و مزاحمت اخیر نیست.
ما هم که وارد این رشته شده[ایم] مرارت غربت و دوری از خویش و اقربا را بر خود گوارا ساختهایم. انصاف نیست [که] در مقابل، استفادهٔ کاملی از دوران جوانی ننموده، متاع گرانبهای عمر را به ثمن بخس فروخته باشیم.
مضافاً … درسِ بهدرد بخور منحصر به درس حجّتین است؛ معظّمٌلهما نیز در اثر گرفتاری های ریاستی نمیتوانند رسیدگیِ کامل به قسمت تدریس فرمایند و در نجف، این محذور نیز مرفوع است.»
(از نامهٔ حاج شیخ یحیی عابدی به حاج آقا جواد موسوی زنجانی) – ۱۹ آذر ۱۳۲۹