👈🏼 روزي سید حمیری در مجلس ابوعمرو بن العلاء حضور يافت، پس حاضران درباره زراعت و نخل سرگرم گفتگو شدند.
او از جاي برخاست، به او گفتند: چرا ميروي؟ گفت:
🍃 إنِّي لَأَکْرَهُ أَنْ أُطِيلَ بِمَجْلِسٍ – لا ذِکْرَ فِيهِ لِفَضْلِ آلِ مُحَمَّدٍ
🍃 لا ذِکْرَ فِيهِ لِأَحْمَدَ وَوَصِيِّهِ – وَبَنِيهِ ذلِك مَجْلِسُ نَطْفٍ رَدِيٍّ
🍃 إنَّ الَّذِي يَنْساهُمْ فِي مَجْلِسٍ – حَتّي يُفارِقُهُ لِغَيْرِ مُسَدَّدٍ
➿ من خوش ندارم در مجلسي بنشينم که در آن از فضايل آل محمد عليهم السلام يادي به ميان نميآيد.
➿ هيچ ذکري از احمد مرسل و جانشين او و فرزندانش نيست، آن مجلس عيب ناک پستي است.
➿ همانا کسي که در مجلسي آنان را فراموش کند تا اين که از آن مجلس بيرون برود، مورد تأييد [خداوند] نيست.
📚 ديوان سيد حميري، ۱۷۸–۱۷۷؛ الأغاني، ج۷، ص۱۹۴_۱۹۳
🆔 @mohebanozahra315