ايوان نجف عجب صفائي دارد!

ايوان نجف عجب صفائي دارد ….. حيدر بنگر چه بارگاهي دارد

اي كعبه به خود مناز از روي شرف …… جايت بنشين كه هر كه جائي دارد

هرگز نكند واهمه از روز جزا …… هر كس چو علي پشت وپناهي دارد

ريزد گنهش به مثل برگ پائيز ……. گر زائر دلخسته گناهي دارد

هرگز نشود ديده او نابينا ……. هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد

=================

ایوان نجف عجب صفایی دارد …..  حیدر بنگر چه بارگاهی دارد.
هر قلب به سینه قبله‌گاهی دارد ….. هر قبله برای خود خدایی دارد.
اما ز درون کعبه فرمود خدا ….. ایوان نجف عجب صفایی دارد.
عشق من و تو چه ماجرایی دارد ….. این قصه چه شاهی چه گدایی دارد.
من بین صفا و مروه هم می‌گویم ….. ایوان نجف عجب صفایی دارد

ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
****
گیرم که دلم عصمت دیدار ندارد
اصلا تو بگو باغ مگر خار ندارد؟!
باشد دل من لایق بر طور نجف نیست
گر قسمت من باده ی انگور نجف نیست
جان من بگیر، من تمامم
ساقی غدیر، تشنه کامم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا