شیخ آقا بزرگ تهرانی خیلى به ندرت مطلبى را از حفظ نقل مى کند. ایشان براى نوشتن الذریعه خیلى زحمت کشید.
براى مثال، ایشان گزارش مى دهد که فلان نسخه که نزد فلان شخص بوده، در پشت آن تاریخى نوشته شده و آن را ضبط و یادداشت کرده و درباره استناد کتاب به مؤلف اظهار نظر کرده و تعیین کرده است که براى چه زمانى است. اینها کارهاى مهمّى است که در الذریعه انجام شده است.
محمد خان قزوینى که افراد با آب و تاب از او نقل مى کنند که مثلاً مدتها در اروپا بوده و از او به عنوان ملا تعبیر مى کنند و انصافاً هم آدم متتبّعى بوده، شرح حال ابوالفتوح رازى را مفصّلاً نوشته و زحمت هم کشیده است، ولى نتوانسته است اصلش را به دست بیاورد که در چه زمانى بوده است، لذا مى گوید:
که ابوالفتوح مثلاً بین سالهاى 520 تا 570 بوده است؛ در حالى که آشیخ آقا بزرگ در کتابش اجازهاى از وى در سال 552 نقل کرده است.
این مطالب را آشیخ آقا بزرگ با تتبّع به دست آورده است و آنها ندیده بودند. از این دست مطالب در الذریعه زیاد است . اگر الذریعه نبود، انسان مى فهمید که تحقیق چقدر ناقص است.
شیخ آقا بزرگ در مقدمه تبیان نسخه هاى خلاف را معرّفى کرده است که در کجا و کجا وجود دارد و در آنجا نوشته است که کاش آقاى بروجردى به ذریعه مراجعه مى کرد و به زحمت نمى افتاد که منقولات خلاف را از کتب جمع آورى کند و خود نسخه هاى خلاف را ببیند.
آقاى بروجردى نمى دانست که نسخهاى از خلاف وجود دارد، لذا مجبور شده بود استنساخ کند که فلان شخص فلان مطلب را از خلاف نقل کرده و دیگرى هم این گونه نقل کرده است و بعد آنها را با هم تلفیق مى کرد.
کتاب آشیخ آقا بزرگ سبب مى شود عمر اشخاص تلف نشود. اگر الذریعه نوشته نشده بود، تحقیقات ما خیلى کسرى داشت. .