آشیخ مهدی ابراهیمینژاد:
حاج شیخ می فرمود:
پیرمردی در نجف اشرف میهمان ما شده بود.
من گاهی برای او صحبت میکردم.
یک شب بر اثر صحبتهای من آن پیرمرد تا به صبح گریه کرد.
روزی به من دویست تومان داد و گفت صد تومان مربوط به شماست و صد تومان دیگر را هم به هر که میخواهی بده!
اتفاقا با همان پیرمرد به مدرسه رفتیم.
آقایی در آن جا بود، به من گفت دیشب در خواب دیدم که دو بشقاب پلو آوردهاند، یکی برای شما و دیگری برای من.
من هم در حضور آن پیرمرد صد تومان را به آن آقا دادم!
“روزنهای به عبودیت فقیهانه” خاطراتی از عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی