… دل مرده با تن مرده فرقى ندارد، یعنى چه؟ یعنى همان طور كه تن مرده وقتى كه انسان مرد این بدن مىپوسد، آلت سماع كه گوش است از بین مىرود، هر چى به این بدن میت داد بزنى نمىشنود ـبدنش نمىشنود! اما روحش مىشنود، دل مرده هم هر چه داد بزنى كمثل الذی ینعق بما لا یسمع إلا دعاء و نداء، فقط مثل حیوانات سوت بزنى همان صدا را مىفهمد، صریح قرآن است دیگر! صمٌ بكمٌ عمی!
دل مرده با تن مرده فرقى ندارد، همان طورى كه تن مرده حرف شنو نیست دل مرده هم حرف شنو نیست، به این معنا كه حرف را مىشنود، علم زبانى پیدا مىكند، اما حرف شنو نیست، نمىگویند فلانى حرف شنو نیست؟ یعنى حرفى كه بشنود و عمل كند نه خیر! و الا این به گوش كه مىشنود، كسى كه دلش مرده باشد بدنش كه زنده است به گوش سر مىشنود، اما به گوش سِرّ نمىشنود. فرقش این است گوش سِرّش كر است، صمٌ بكمٌ، كور است،كر است، ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم…
بله اول سد این راه، سد براى راه آخرت، رسیدن به كمالات همان طور كه فرمودهاند حب الدنیا رأس كل خطیئة، تا محبت دنیا از دل بیرون نرود فایده ندارد، اگر محبت دنیا بود همین كه هست دیگر از دروغ هم انسان باك ندارد، حرام، حلال، دروغ، راست، مىخواهد جمع كند دیگر، علاقه دارد!
آن وقت من عمل صالحا من ذكر او انثی ببینید عمل صالح مىخواهد؛ یعنى باید در دنیا كار كرد، باید زحمت كشید، هم براى دنیا باید زحمت كشید؛ چون مزرعه آخرت است و هم هم براى آخرت، همهاش براى آخرت باید باشد!
“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”