ذکر مصیبت در روز عید!

«مرحوم شیخ حسین نظام رشتی (که ظاهراً اصالتاً کربلایی بوده، امّا به اعتبار انتساب به بیت ما به عنوان رشتی معروف شده بود) بسیار مورد تمجید مرحوم پدرم بود، و فرمودند:

با این همه شهرت و معروفیّت، هنگامی که از دنیا رفت چیزی در بساط نداشت؛ زیرا هرچه به دست وی می‌رسید از مال دنیا، به ذاکرین دیگر یا نیازمندان پرداخت می‌کرد.

و نقل کردند: در تهران، در روز عید قربان، در منزل یکی از اعیان شهر مجلس توسّلی منعقد بود و قبل از ایشان (مرحوم نظام) جناب آقای فلسفی سخنرانی کرده و در نهایت گفته بودند: چون که روز عید است، ذکر مصیبت نمی‌کنم.

پس از ایشان، مرحوم نظام بر فراز منبر قرار گرفته، خطاب به واعظ قبلی فرمود: جناب آقای فلسفی! بیانات ارزندهٔ شما بسیار متین بود و عالی و شافی، امّا افسوس که ملاحت نداشت، زیرا که از ذکر مصیبت در آن خبری نبود!

امّا امروز من می‌خواهم روضه بخوانم. سپس روضه‌ای آتشین خواند که ولوله‌ای در مردم افتاد، و این ابیات را که ظاهراً خودش سروده بود، در ضمن ذکر مصیبت تقدیم داشت:

شاه گفتا: کربلا امروز میدان من است
روز قربان من است!

مادرم در کنج مطبخ نیز مهمان من است
روز قربان من است!

و این حقیر در ضمن اسناد قدیمی، به قباله‌ای برخورد کردم که بر آن تسجیل مرحوم نظام و این عبارت ثبت شده بود: وقعت الواقعة بمحضري، لیس لوقعتها کاذبة!»

📚 (نکته‌ها و خاطره‌ها، مرحوم سید احمد رضوی، ص۷۰ – ۷۱)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا