صبر در برابر قصاب بیادب
ù وقتی که در مشهد درس میخواندم، از یک قصابی حدود بازار سرشور مقداری گوشت خواستم، گوشتی که قصاب داد خوب نبود، از او گوشت بهتری خواستم.
ناراحت شد و ظرف دیزی که در دستم بود از دستم گرفت با محتویات آن که برای نهار آماده کرده بودم، وسط خیابان پرتاب کرد.
من ناراحت شدم ولی تحمل کردم و چیزی نگفتم.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی