علم ظاهری و علم ولایتی امام علیه السلام
كسى كه ولىّ خداست، پیغمبر است، امام است، او مأمور به ظاهر است.
او مأمور به آن علم ولایتى و قدرت ولایتى نیست، مثل بشر عادى باید راه برود، مثل بشر عادى صحبت كند، مثل بشر عادى كار كند.
این هم مثل مردم دیگر باید مشى كند و الا الجاء مىشود، و الا مردم ملجأ مىشوند كه همه بیایند تسلیم بشوند دیگر،
اگر به ارادهى ولایتى ابوجهل را خشك كند در جاى خودش، قادر است، اما اگر این كار را كرد، تمام مردم مجبورند بیایند دورش را بگیرند، این به درد نمىخورد، چنین ایمانى، این ایمان به درد نمىخورد، باید از روى اختیار باشد.
این هم یك بحث بسیار مهمى است كه به واسطهى این مطلب حل مىشود خیلى از مشاكل، در عین این كه داراى مقام ولایت است، داراى علم ولایتى است، داراى قدرت ولایتى است، مأمور است كه به جنبه ظاهر مشى كند.
اگر آمدند در جنگ احد مثلا یك كسى خبر داد یا رسول الله دارد سنگ مىزند، اینجا مأمور به ظاهر است، باید سر مباركش را برگرداند، دفاع كند. اگر از این طریق نیامد مأمور به علم ولایتى نیست، تسلیم است باید هر جور سنگ هم آمد آمد.
و شاهد بر این مطلب روایات و مدارك زیادى است، مأمور نیستند به او، مگر یك جایى كه حفظ دین اقتضا كند كه باید اعجاز كند با علم ولایتى، به او بگوید به او بگو در لب نهر بلخ چكار مىكرد آن آقا؟! آنجا اقتضا مىكند، مىخواهد یكى را هدایت كند، یك جا چنین اقتضا مىكند و یك جا هم مىگوید: ما پشت دیوار را نمىبینیم، دروغ هم نیست.
و این یك مشكلهاى است كه حل مىشود از این مشاكل زیادى، خوب گاهى مىبینى انسان یك شبهاتى به ذهنش مىآید، یك چیزهایى گیر مىكند، خوب باید صحبت بشود.
اینها با علم ولایتى منافاتى ندارد، او مأمور به ظاهر است، تسلیم است انّ الله شاء ان یراك قتیلا، بله این {را}مىداند، لكن باید برود.
در جنگ جمل ـمگر خبر ندارید؟ـ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: كیست این قرآن را ببرد حجت را بر اینها تمام كند،
هیچ كس جواب نداد، یك جوانى بلند شد: من آقا! دفعه دوم، فرمود: بنشین، دفعه دوم هیچ كس غیر از آن جوان… تا سه مرتبه. بعد فرمود: اى جوان! اگر رفتى دستت را قطع مىكنند ها!، چَشم! دست دیگرت را قطع مىكنند! كشته مىشوى چَشم!
این نمىداند كه الآن كشته مىشود؟! خود امام نمىداند؟! و همین جور هم شد، این علم دارد دیگر، در عین حال كه كشته مىشود خوب تسلیم است دیگر، اِ، حفظ دین موقوف بر این است.
از بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی