فرمایش امام کاظم علیه السلام:
فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَی وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاكَ أَعْطَاكَ مَا لَیسَ لَكَ وَ إِنْ مَنَعَكَ مَنَعَكَ مَا لَیسَ لَكَ. الكافي (ط – الإسلامية)، ج4، ص: 39
این فرمایش پاسخ گوی شبههی عدهای از فلاسفه است که مخلوق را با خالق ازلی میدانند و این گونه بیان میکنند که:
خدا فیاض علی الاطلاق است و اگر مخلوق را از ازل خلق نکرده بود، لازمهاش قطع فیض و بخل میباشد و این با فیاض علی الاطلاق سازگار نیست.
حضرت صلوات الله علیه فرمودهاند: خداوند جواد است اگر عطا بفرماید، و جواد است اگر منع بفرماید، یعنی اگر خدا مصلحتش اقتضا بکند که خلق نکند، طبق مصلحت عمل میفرماید و حکیم است و روی حکمت کار میکند و لازمهاش بخل نیست.
مثلا اگر شخصی یک بشقاب برنج جلو الاغی بگذارد او را جواد نمیگویند، چون الاغ قابلیت پلو خوردن ندارد، اگر این شخص پلو را خودش بخورد و الاغ نگاه کند طوری نیست و به این شخص بخیل گفته نمیشود، بله باید به الاغ کاه و جو داد، نه پلو.
معنای جود: مثلا شما جواد هستید، یعنی در شما صفت جود و کرم هست، ولی منافات ندارد که در بعضی جاها منع کنید، مثل نگذاشتن شما بشقاب پلو را جلو الاغ، پس ندادن گاهی به خاطر آن است که قابلیت نیست و گاهی مصلحت اقتضا میکند.
قضیه حضرت باقر علیه السلام که حضرتش روزی اجیر کسی بودند، سائلی از حضرت درخواست کمک کرد، حضرت صلوات الله علیه جواب رد فرمودند. از حضرت سؤال شد که چرا جواب رد فرمودی؟
حضرت فرمودند من امروز اجیر مردم هستم، اگر نانم را به سائل بدهم خودم ضعف میکنم، نمیتوانم کار مردم را انجام بدهم.
معنای بخل: بخل یک حالت نفسانی است که مانع میشود از این که احسان کند، البته آدم بخیل گاهی هم احسان میکند، ولی منافاتی با بخل ندارد. مثلا عدهای در امر چیزی اقدام کردهاند، هر که طبق قدرت مالیش پولی داده، آدم بخیل میبیند اگر ندهد اعتبار اجتماعیش به خطر میافتد، لذا مبلغ زیادی گاهی نیز میدهد، در عین حالی که قلبا ناراحت است.
انسان جواد آدم عجیبی است، چه بسا روحیه جود در فردی قوی است، با آن که ممکن است به خاطر جهاتی -از قبیل نداشتن و نبود قابلیت و موقعیت مناسب- بذل و بخشش به ظاهر نداشته باشد.
امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه شریف می فرمایند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یفِرُهُ الْمَنْعُ وَ الْجُمُودُ وَ لَا یكْدِیهِ الْإِعْطَاءُ وَ الْجُودُ (خطبه ۹۱ تعرف بخطبة الاشباح)
حمد برای خدایی که زیاد نمیگرداند مال او را از منع کردنش و ندادنش، و به تکدی و به فقر نمیاندازد او را عطا کردن و جودش، یعنی هر چه بدهد کم نمیشود و هر چه ندهد مالش زیاد نمیشود، خدا مثل بشر نیست.
صفت جود صفتی است همه دوست دارند که توصیف به آن شوند و اگر چه نداشته باشند.
بشر چیز عجیبی است، یحِبُّونَ أَنْ یحْمَدُوا بِما لَمْ یفْعَلُوا (آل عمران 188) اگر شخصی صاحب غلات زیاد باشد و یک حبه گندم زکات نداده باشد، در مجلسی شخصی از او تعریف کند که فلانی آدم درستی است، حقوق خدا را میپردازد و زکات و خمس میدهد، لکن سرّی میدهد که ریا نشود. در عین حالی که طرف میداند به دروغ از او تعریف شده، در عین حال کیف میکند، خوشحال میشود که او را به خوبی ستایش کردهاند.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی