نورى كه ما نازل كرده‌ایم!

روایتى عرض كنم كه مرحوم حاج شیخ عباس قمى رضوان الله علیه در سفینة البحار نقل مى‌كند از تفسیر فرات بن ابراهیم، روایت از ابوخالد كابلى است از امام باقر سلام الله علیه نقل مى‌شود.

ابوخالد كابلى از خواص اصحاب است، ائمه علیهم السلام به بعضى از اصحاب بعضى اسرار را مى‌فرمودند كه به دیگران نمى‌فرمودند. ابوخالد از خواص اصحاب است.

ابوخالد خدمت امام باقر علیه السلام مى‌رسد سؤال مى‌كند فآمنوا بالله و رسوله و النور الذى أنزلنا، ترجمه‌اش این است: پس ایمان بیاورید به خدا به رسول خدا و ایمان بیاورید به نورى كه ما نازل كرده‌ایم.

ابوخالد چیز فهم است، از خواص اصحاب است، او مى‌داند این نورى كه نازل كرده‌ایم ایمان به او…، ایمان به خدا را مى‌فهمیم، ایمان به خدا بیاورید، ایمان به پیغمبر هم بیاورید، ایمان بیاورید به نورى كه ما نازل كرده‌ایم.

ابوخالد ملتفت است این نور مراد نور شمس نیست، نور آفتاب نیست، نور ستاره نیست، نور چراغ نیست، ایمان به نور ستاره آوردن معنى ندارد، مى‌داند، ایمان بیاورید به نور چراغ برق! ملتفت است، این است كه خدمت امام مى‌رسد سؤال مى‌كند این نورى كه ما نازل كردیم كه خداوند مى‌فرماید: شما باید به او ایمان بیاورید یعنى چه؟

چون محرم سرّ است حضرت براى او بیان مى‌كند مى‌فرماید: یا أبا خالد النور الائمه من آل محمد صلوات الله علیهم، مى‌فرماید: این نورى كه خدا نازل كرده مراد از آن نور، این انوار مقدسه چهارده معصومند، إلى یوم القیامة هم هستند، حجت روى زمین هستند تا روز قیامت.

یا أبا خالد هم و الله نور الله الذی أنزل، ببینید چند جمله است اینجا، اگر یادمان بیاید همه را، النور و الله الائمة من آل محمد إلى یوم القیامة، این یك جمله.

هم و الله نور الله الذی أنزل، این دو جمله، آل محمد به خدا قسم مى‌فرماید: نورى است كه خدا نازل كرده و النور الذی أنزلنا، این دو جمله.

جمله سوم: هم و الله نور الله فى السموات و الارض، توجه كنید، به خدا قسم، همه را حضرت قسم مى‌خورد، آل محمد نور خدا هستند در سماوات و در ارض، نه تنها در زمین.

الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكاة فیها مصباح، كه تأویل شده به نور ولایت، اینها نورشان تنها به زمین نیست، به تمام عوالم، گفتم آن فارسى زبان گفته «محمد شمع جمع آفرینش»! تمام آفرینش، نور الله فى السموات و الارض هستند. هم و الله نور الله فى السموات و الارض این سه جمله.

و الله یا أبا خالد لنور الامام فى قلوب المؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار، قََسَم است باز، به خدا قسم اى ابوخالد كابلى نور امام در قلب مؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار، روشن تر است نور امام در قلب مؤمن از این آفتاب در وسط السماء، آقتاب در وسط روز نورش چقدر است؟ نور امام در قلب مؤمن روشنتر از آن است.

البته این نور نور معنوى است، این همان نورى است كه شما را وادار مى‌كند بر عمل، بر اطاعت، این همان نور است، نور امام اگر نباشد از جایت بلند نمى‌شوى، تنبلى مى‌كنى صبح بلند شوى نماز صبح بخوانى، مؤمن است دیگر، آن نور نور دیدنى نیست، خیال نكنى كه در قلب آدم یك چراغى روشن مى‌شود، آن نور نور معنوى است، همان است كه روشن كرده جنابعالى را كه بلند مى‌شوى نماز مى‌خوانى، اطاعت خدا مى‌كنى، كى شما را وادار كرده به مساجد جمع بشوید؟ اینها چیست؟ براى چیست؟ اگر نباشد نمى‌كنید دیگر، خوب خیلىها هستند كه در عمرشان مسجد نمى‌بینند، حرم نمى‌بینند، تا آخر دیگر.

و الله یا أبا خالد لنور الامام فى قلوب المؤمنین أنور من الشمس المضیئة بالنهار هم و الله ینورون قلوب المؤمنین، همین طور پنج جمله پشت سر یكدیگر.

به خدا قسم اى أباخالد آل محمدند كه روشن مى‌كنند قلوب مؤمنین را، ببینید اینهایى كه بنده عرض مى‌كنم همه مضمون آیات و روایات است دیگر، دارد روایت مى‌كند.

حالا یك جمله‌اى هم در آخر دارد، پس نور ولایت، نور امام، در قلوب مؤمنین افاضه مى‌شود، روشن مى‌كند، كه انسان را وادار بر عمل مى‌كند، آن علم، آن نور باید از ناحیه‌ى مقام ولایت به انسان برسد، به واسطه است.

آن وقت عرض كنم كه بعد در ذیل این روایت دارد كه و یحجب الله نورهم عمن شاء فتظلم قلوبهم، خدا محجوب مى‌كند، مانع مى‌شود نور ولایت ائمه را از هر كسى كه بخواهد، پس تاریك مى‌شود قلوب آنها.

آن كس كه خدا بخواهد قلبش تاریك مى‌شود، یعنى چه؟ یعنى كسى كه قابلیت ندارد، كسى كه منهمك در شهوات دنیاست، فرو رفته توى دنیا، غیر از عالم حس و شهادت چیز دیگر درك نمى‌كند، یك عمر همه‌اش مى‌دود پى نان خوردن فقط، هیچ چیز دیگر سرش نمى‌شود، این از نور ولایت محروم است.

و یحجب الله نورهم عمن شاء فتظلم قلوبهم، قلبشان تاریك مى‌شود دیگر، این لیاقت ندارد از براى این كه از نور ولایت استفاده كند، چقدر اشخاصى هستند كه اصلا هیچى سرشان نمى‌شود در دنیا، نمى‌فهمد دین چیست؟ آیین چیست؟ مگر نمى‌دانید؟ و یحجب الله نورهم عمن شاء فتظلم قلوبهم، قلبشان تاریك مى‌شود، اینها از نور ولایت استفاده نمى‌كنند.

از آن رحمت واسعه استفاده مى‌كند، كافر و مؤمن براى دنیایش استفاده مى‌كند، اما این رحمت خاصه، توجه خاص، عنایت خاص، لطف خاص ، این مختص به مؤمنین است، به متقین است، به اولیاء الله است.

كه روایت دارد كه انسان باید خودش را به معرض در بیاورد دیگر، نه این كه بگیرى بخوابى همه‌اش در فكر نان خوردن باشى، در فكر زندگى باشى، نه، باید خودت را در معرض بیاورى.

إن لله فى أیام دهركم نفحات ألا فتعرضوا لها، آگاه باشید از براى ذات قدوس حق در دهر، یعنى در روزگارى كه زندگى مى‌كنید نفحات رحمتى هست، نسیم‌هاى رحمت زیاد است، ألا فتعرضوا لها، خودتان را به معرض بیاورید دیگر، تا آن رحمتهاى الهى به وسیله‌ى این انوار مقدسه به شما برسد.

و یحجب الله نورهم عمن شاء فتظلم قلوبهم، قلبشان تاریك مى‌شود.

بعد مى‌فرماید: یا أبا خالد لا یحبنا عبد و یتولانا حتى یطهر الله قلبه ولا یطهر الله قلب عبد حتى یسلّم لنا و یكون سلما لنا، اى اباخالد كابلى هیچ عبدى ما را دوست نمى‌دارد و ولایت ما را نمى‌پذیرد تا این كه خدا قلب او را تطهیركند، پاكش كند؛ یعنى هر كس محبت ما را قبول كرد، ولایت ما را قبول كرد، ایمان به مقام ولایت ما آورد، خداوند تبارك و تعالى قلب او را پاكیزه مى‌كند، آماده‌اش مى‌كند، توفیقش مى‌دهد.

بعد مى‌فرماید: خدا تطهیر نمى‌كند، و لا یطهر الله قلب عبد حتى یسلّم لنا و یكون سلما لنا، خداوند كسى را هم تطهیر نمى‌كند، آماده نمى‌كند، توفیق نمى‌دهد، مگر این كه تسلیم ما شود؛ یعنى آنچه ما گفته‌ایم همان را قبول كند و عمل كند، تسلیم ما بشود، حتى یسلّم لنا، باز تأكید مى‌فرماید: و یكون سلما لنا، سلم باشد؛ یعنى در مقابل هر چه ما اگر گفتیم چون و چرا نداشته باشد، چشم!

من اطاعكم فقد اطاع الله دیگر، اطاعت اینها عین اطاعت خدا است، اگر عبد مؤمنى تسلیم ما شد هر چه ما گفتیم گفت چشم، قال الله و اقول نگفت، امام چنین فرموده ما شاید این طور مثلا، شكى بكنیم العیاذ بالله! نه، نه، تسلیم صرف، مثل میت كه تسلیم است بین یدى الغسّال، میت از خودش اراده‌اى دارد در مقابل آن غسّال؟! به هر طرفى كه بغلطاندش او مى‌چرخد دیگر، این طور تسلیم باشیم.

بعد دنبالش مى‌فرماید كه و من كان سلما لنا سلّمه الله من شدید الحساب و آمنه من فزع یوم القیامة الاكبر، نتیجه‌اش هم این است كسى كه تسلیم ما شد اطاعت ما را كرد، خداوند تبارك و تعالى او را از شدید حساب در روز قیامت حفظ مى‌كند، آن مناقشه در حساب آنجا، در محكمه عدل الهى خداوند از آن حسابهاى شدید او را حفظش مى‌كند، با او مناقشه در حساب نمى‌كند، بعضى را هم بدون حساب به بهشت مى‌برد، و آمنه من فزع یوم القیامة الاكبر، و خداوند او را ایمن مى‌كند از آن فزع روز قیامت، آن فزع اكبر، آن فزع روز قیامت چیست و چطورى است؟ آن باید بحث شود!

“از مجموعه بیانات عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله  
پیمایش به بالا