«والد معظّم به یک واسطه نقل فرمود: چند روزی شیخ دیرتر از وقت مقرّر برای تدریس حاضر میشد. از وی سبب را پرسیدند؛ فرمود: یکی از سادات به تحصیل علوم دینیّه مایل گشته و این امر را با چند نفر در میان نهاده تا مقدّمات برایش درس گویند، ولی هیچ یک از اینان حاضر نشدند. بدین جهت خود متصدّی این امر شده و درس او را به عهده گرفتهام.»
(زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص۱۰۲)
«شخصی خدمت شیخ گفت: فلان طلبه چایی میخورد، و قصدش سعایت بود تا شاید شیخ از حقوق وی بکاهد. ولی شیخ فرمود: خدایت تو را رحمت کند، خوب شد که مرا باخبر ساختی و این امر را به من تذکّر دادی. سپس به ملّا رحمتالله فرمود: به مقدار مخارج چایی، بر ماهیانهٔ وی افزایش دِه تا فارغالبال به تحصیل مشغول باشد.»
(زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص۱۰۲)