شما از بازار آهنگرها وارد حوزه شدید
در ایامی که در نجف اشرف در مدرسه قوام مشغول تحصیل بودم تاجر محترم و خیّری از ایران آمده بود
و طبق معمول یک عده خاصی از طلبههای درس نخوان تا کاظمین به استقبالش رفته بودند و بعد هم همیشه ← ادامه
در ایامی که در نجف اشرف در مدرسه قوام مشغول تحصیل بودم تاجر محترم و خیّری از ایران آمده بود
و طبق معمول یک عده خاصی از طلبههای درس نخوان تا کاظمین به استقبالش رفته بودند و بعد هم همیشه ← ادامه
و سراجا منیرا(الأحزاب 46)
منیر یعنى نور دهنده، روشن كننده، تو{ ای پیامبر ما} چراغى هستى كه روشن مىكنى!
«محمد شمع جمع آفرینش» آنها حامل نور مقدس علمند، علم، قدرت، حیات، اینها خودشان هم نورند، منّور به نور ← ادامه
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيرا (الأحزاب 46)
ما تو را فرستادیم كه مردم را دعوت به خدا بكنى، مردم را هدایت كنى و دعوت كنى به طرف خدا كه خداى خودشان را بشناسند و بپرستند.← ادامه
اعتماد حاج آقا حسین قمی به شهادت ایشان
مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی شهادت حاج شیخ را به جای دو عادل در رؤیت هلال پذیرفت.
ظاهرا این امر در رؤیت هلال بود که پیش از این گذشت.
← ادامه«
همه طلبهها توثیقش کردند
مرحوم حاج شیخ میفرمود:
در ایام طلبگی در مشهد سالی هلال ماه را رؤیت کردم. برای شهادت نزد حاج آقا حسین قمی رفتم.
ایشان راجع به من از طلبهها تحقیق کرد. همه طلاب بالاتفاق مرا توثیق ← ادامه
إنا أرسلناك شاهدا ومبشرا و نذيرا و داعيا الى الله باذنه و سراجا منيرا.
خداى عالم در اين آيهى شريفه، اين آيهى مباركه خطاب به خاتم انبياء مىفرمايد: ما تو را فرستاديم براى اين كه شاهد بر مردم باشى
إنا ← ادامه
رؤیایی که باعث شد جدل را ترک کنم
اوائلی که از مشهد مقدس به نجف اشرف رفته بودم، جوان بودم و بسیار اهل بحث و جدل. چون نزد استاد ادیب نیشابوری دوم و غیر ایشان ادبیات را به خوبی فرا ← ادامه
تواضعی که سنگ را موم کرد
در اوائل ورود به نجف اشرف جهت تحصیل در مدرسه مرحوم سید قدس سره بودم تا این که حجرهای در مدرسه قوام خالی شد. متولی که قبلا به او سفارش کرده بودم دنبال من ← ادامه
و علّم آدم الاسماء كلها
خداوند تحمیل علم به او{آدم علیه السلام} فرمود؛ یعنى قلب مقدس او را، چشم دلش را گشود،
فرمود: نگاه كن! تمام موجودات را به او ارائه داد، نشان داد.
نور علم است دیگر، او حامل ← ادامه