حکایات

أذكره فى الخلوات يذكرني في الفلوات!

«عبداللّه بن مبارك گفت: سالى از سالها به حج خانه خدا مى شدم. در راه مرا قطع افتاد و از قافله باز ماندم. بر توكل شتر مى راندم، كودكى را ديدم مراهق از كناره بيابان برآمد تنها جامه مختصر پوشيده، ← ادامه

فواره چون بلند شود سرنگون شود!

جعفر برمكي (پسر يحيي برمكي) از وزراي محبوب و صاحب قدرت هارون الرشيد خلیفه ي عباسي بود كه بسيار مورد توجه و لطف و عنايت خليفه بود. بعد از مدتي ميانه ی خليفه و وزير به هم خورد و خليفه ← ادامه

توسّل ملّا علی کنی به جناب حرّ بن یزید!

«جناب شیخ اجلّ، حاج شیخ حسن اصفهانی – دام توفیقه – حکایت نمود که: مرحوم حاج ملّا علی کنی – قدّس سرّه – در کربلا، در مدرسهٔ حسن‌خان، به کمال سختی و تنگدستی می‌گذرانید. متوسّل به حضرت حرّ شهید – ← ادامه

جریان حضرت داوود و فرشته مرگ!

از امام باقر علیه السلام نقل شده است: روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود. در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و ← ادامه

اگر نمی‌توانی … از مسند حکومت پایین بیا!

‏ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:

من وقتی روزه می گیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی می شوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه می دهم؛ ← ادامه

جایی ننوشته است گنهکار نیاید…!

شیخ سفارش‌های لازم را به معمارانِ حرم كرد، كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده و به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به ضریحِ مقدس، نه دروازه صحن)
چرا كه ← ادامه

قصه جریح عابد و نفرین مادر!

امام باقر(علیه السلام) :

در بنی اسراییل عابدی به نام “جریح ” زندگی می کرد روزی در حالی که مشغول نماز بود مادرش نزد او آمد، اما جریح به او اعتنایی نکرد ، مادرش هم او را تنها گذاشت . ← ادامه

لقلقه زبان!

شیخی به شاگردانش کلمه “لااله الاالله ” می آموخت، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.

شیخ ← ادامه

پند شیطان به موسی علیه السلام!

روزی شیطان به حضور حضرت موسی(ع) آمد و عرض کرد: «آیا می‌خواهی تو را هزار و سه پند، بیاموزم؟»
موسی (ع)فرمود: «آنچه که می‌دانی، من بیشتر می‌دانم، نیازی به پند ندارم!»
جبرئیل امین، نازل شد و عرض کرد: «ای موسی!
ادامه

خواب عالم به از نماز جاهل!

یکی از اهل ریاضت، به در مسجدی رسید، شیطان را دید ایستاده پا را درون مسجد می‌گذارد و بیرون می‌آورد.
به او گفت: «اینجا چه می‌کنی؟»
گفت: «در این مسجد، جاهلی نماز می‌خواند و عالمی خوابیده است، من قصد دارم
ادامه

عیسی علیه السلام و خارکن!

در بعضی کتابهای تاریخی نقل شده است که روزی حضرت عیسی (ع) با گروهی از حواریون به سوی شهری در حرکت بودند . در نزدیکی آن شهر گنجی ظاهر شد. حواریون به طمع افتادند و به قصد حیازت گنج از ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا