قصه های مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی

داستان بازار استر آبادی در کاظمین !

مرد متدینی اهل استرآباد (گرگان) در بازار کاظمین علیهما السلام دكان بزازی داشت.

وی خدمت مرحوم شیخ انصاری رحمة الله علیه در نجف اشرف رسید و به ایشان گفت:

من مقلد شما هستم و حساب موجودی خودم را كرده ام ← ادامه

خدایا قبول نكن كه زوره!

آقا محمد علی كرمانشاهی از اجله علمای نجف اشرف در سفری كه به ایران می‌رفت در كرمانشاه چند روزی ماند.

عده أی اصرار داشتند كه مردم شهر از مسائل دینی بسیار عقب و احتیاج به روحانی دارند شما باید بمانید ← ادامه

هذه جنهم التی كنتم بها توعدون!

هنگامی كه قبر ابوحنیفه را تعمیر می‌كردند دور سالن آن را كاشی مرغوبی از اصفهان آورده كه در آنها سوره یس نوشته شده بود.

استاد بنای اصفهانی طوری نصب آن را قرار داده بود كه بالای ورودی قبر این آیه ← ادامه

شفاعت امام حسین علیه السلام از گنه کاران!

در مجلسی كه ملا آقای دربندی رحمة الله علیه حضور داشت منبری آن مجلس از مضرات و عواقب سوء گناه تعریف می‌كرد تا به اینجا رسید كه:

مواظب باشید گناه نكنید كه اگر شخص گناهكار روز قیامت در آستین امام ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا