عاقبت حرمت نگه نداشتن کلیدار حرم
مرحوم حاج شیخ در نجف در سور (ابتدای شارع طوسی ) منزل داشتند.
در همسایگی ایشان منزل کلیددار حرم بود که به منزله متولی بود.
متولی در عروسی پسرش در سالن ورودی منزل، حدود ده خمره شراب همراه با لیوان ← ادامه
مرحوم حاج شیخ در نجف در سور (ابتدای شارع طوسی ) منزل داشتند.
در همسایگی ایشان منزل کلیددار حرم بود که به منزله متولی بود.
متولی در عروسی پسرش در سالن ورودی منزل، حدود ده خمره شراب همراه با لیوان ← ادامه
بعضی از طلبههای نجف کتاب مقتل داشتند و برای خودشان روضه میخواندند.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی
در مدرسه قوام كه شبهاى گرم در پشت بام مي خوابيديم رسم بود هر طلبه يك كوزه پرآب بالاى سر خود مي گذاشت كه از نسيم آخر شب مقدارى سرد شود كه روز استفاده كند.
يكى از طلبهها هر روز ← ادامه
روز عید غدیر سال 1397 در مشهد مقدس با ماشین سواری به مجلسی می رفتم.
راننده که جوان معقولی به نظر می رسید از من پرسید:
آیا ممکن است کسی امام زمان علیه السلام را در خواب ببیند؟
و بعد ← ادامه
طلبهای در نجف در درس خواندن بیش از اندازه به خودش فشار آورده بود و دیوانه شده بود. او میگفت:
کنت ادق ثمانیة سنوات علی الکفایة حتی وصلت الی المشتق
(من هشت سال کفایه را با دقت مطالعه کردم با ← ادامه
شخصی میگفت من در بعضی از شبها در طول سال در خودم احساس کسالت روحی می کنم
(به طوری که اصلا حال نیایش و خشوع در خود نمی کنم) و از همین حالتم می فهمم که چنین شبی شب قدر ← ادامه
در نجف طلبهای بود که میگفت من در حال نماز، به مطالب درسهایم فکر میکنم و آن را در ذهنم مطالعه میکنم.
استدلالش هم این بود که تحصیل علم واجب است ولی حضور قلب مستحب!
مرحوم حاج شیخ این جریان ← ادامه
مر حوم حاج شیخ :
مرد زایری (ظاهرا فرمودند یزدی بود) به حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام وارد میشد و با کمال ادب در پیش روی مبارک میایستاد و دستهای خود را به سینه میگذاشت و با حال مخصوصی ← ادامه
…وَ أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِي وَ عُمُرِي فِي سَبِيلِ طَاعَتِكَ إِنَّكَ خَيْرُ الرَّازِقِين.
ترجمه و توضیح:
بار خدایا از تو می خواهم که آنچه که از جسم و عمرم گذشته در راه طاعت و فرمانبرداریت قرار دهی! که ← ادامه
در ایام عید الزهرا در نجف اشرف، بچهها برنامههایی داشتند.
از جمله این که چوبهای فردی به نام سبزعلی را برداشته بودند و یک عده از آنان فریاد میزدند:
لا فتی الا علی (جوانمردی نیست جر علی)
گروه دیگر هم ← ادامه
مرحوم حاج شیخ:
یک وقتی در حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام مشغول زیارت بودم.
یک زائر ایرانی جلوی من ایستاده بود و زیارتنامهخوانی برایش زیارت میخواند و زائر هم کلمات او را تکرار میکرد.
در آخر زیارت، زیارتنامهخوان این ← ادامه
مرحوم آسید محمد رضا مدرسی در اوایل طلبگی در نجف، رفقایی داشت که خیلی اهل شوخی و مزاح بودند.
در سفری که به کاظمین رفته بودم از آنجا برای او نامهای نوشتم و در آن نامه ابتدا او را تعریف ← ادامه