از زبان مرحوم حاج شیخ محمد تقی عندلیبی سبزواری (از همدوره های حاج شیخ ):
مرحوم حاج شیخ ذبیح الله از نظر علمی خیلی خوب بود. بعد انزوا اختیار کرد.
بسیار وارسته عاقل و فهمیده بود. یک تنبهات خیلی خوب داشت. [بسیار زیرک بود]
از جمله یادم هست که در کربلا طلبهای از مرحوم حاج آقا حسین قمی اجازه میخواست.
آقای قمی که خیلی در اجازه دادن سخت بود، به او فرموده بود من تو را نمیشناسم، باید برای من شاهد بیاوری،
او هم حاج شیخ ذبیح الله را معرفی کرده بود. مرحوم قمی فرموده بود اگر ایشان شهادت بدهد قبول است.
اتفاقا یک روز قبل از درس که جمعیت نشسته بودند مرحوم آقای قمی رو به حاج شیخ کرد و فرمود:
آقا شیخ ذبیح الله! این آقای شیخ از من اجازه میخواهد، من او را نمیشناسم، گفتم باید یک نفر شهادت به خوبی شما بدهد، او شما را معرفی کرد، آیا شما او را عادل میدانید؟
حاج شیخ گفت من در معنای عدالت گیر دارم.
مرحوم آقای قمی حدود یک ربع یا بیست دقیقه در اطراف عدالت صحبت کرد.
از جمله یادم هست که فرمود: اگر عدالت ملکه راسخه شود، انسان حتی در خواب هم معصیت نمیکند.
بعد حاج شیخ گفت من فرمایشات شما را فهمیدم، ولی باید اطرافش فکر کنم!
این یک ابتکاری بود که ایشان به کار برد برای این که نه بر خلاف وظیفهاش صحبت کند و نه هم کاری کرد که آن شیخ ناراحت شود.
گویا خود حاج آقا میفرمود: بعد به آن شیخ اعتراض کردم که چرا چنین کردی؟!
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی