حاج باقر آقا:
همان ابتدایی که آقاجان ساکن قوچان شدند قوچانیها برای ایشان منزلی تهیه کردند.
ایشان برای تأمین هزینه سفر به قم بخشی از این خانه را فروختند.
پس از این که ایشان به مشهد مهاجرت کردند، آن خانه را به قوچانیها واگذار کردند.
بزرگان قوچان منزل را فروخته و وجه آن را خدمت ایشان آوردند.
ایشان فرمود شما منزل را برای روحانی شهر خریدید. من الان روحانی قوچان نیستم.
اصرار قوچانیها و انکار آقاجان چند ماه ادامه یافت. تا این که در نهایت به اجبار قوچانیها پول منزل قوچان را قبول کردند.
با این پول ایشان مستطیع شدند و آماده حج شدند. من آن زمان نجف بودم.
حاج آقا تلگراف زدند که فرزند ارشد هستی برای سرپرستی اهل خانه به ایران بیا.!
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی