مرحوم حاج شیخ نسبت به كودكان دلسوزی و محبت خاص داشت.
اگر کسی به دیدن حاج شیخ می آمد و یا ایشان به جایی می رفت که کودک یا کودکانی در آن مجلس بودند با عنایت خاصی به آنها ملاطفت و مهربانی می کرد و به زبان کودکانه با آنها سخن می گفت و یا از آنها چیزی می پرسید.
معمولا مقداری پول همراه خود داشت و آن را به عنوان عیدی یا تشویق به بچه ها میداد و از این قبیل… هرگاه میخواست چیزی بخورد و در آن مجلس احیانا بچه ای بود باید اول حتما مقداری از آن خوراك را به او بدهد و بعد خودش از آن بخورد.
خاطرم هست یکی از فرزندان مرحوم حاجی توافقی در آب غرق شده بود.
بعد که آن مرحوم به مشهد آمد و به منزل ماآمد تا حاج آقا چشمش به وی افتاد نتوانست خود را كنترل كند و شروع كرد به گریه كردن!
“روزنهای به عبودیت فقیهانه” خاطراتی از عالم ربانی، مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی