در زمان اقامت در نجف یکی از منبریهای مشهد هر ساله به نجف میآمده و بر یکی از طلاب مدرسه وارد میشده است و آن طلبه از او پذیرایی میکرده و کارهای او را انجام میداده است.
در یکی از سفرها گفته بود میخواهم به حجره شیخ ذبیح الله بروم. پیشاپیش هم اسباب و اثاثیهاش را به حجره من فرستاد.
من فکر کردم که آمدن آن منبری به حجره من محذورات و مزاحمتهای زیادی با درس و بحثم دارد،
از جمله آن منبری اهل دید و بازدید بود، این با وضع طلبگی من سازگار نیست.
لذا به یکی از طلبههای خراسانی که سرش برای این جور کارها درد میکرد، پیشنهاد میزبانی آن آقا را دادم.
او هم از خدا خواسته و پذیرفت.
آن منبری پس از رسیدن به نجف و مطلع شدن از کار من، در برخورد اول سخت از من عصبانی شد.
اما پس از مدتی سراغ من آمد و گفت من شما را طلبهی خوبی یافتم. لطفا از مطالب خود چیزی به من بدهید.
«روزنهای به عبودیت فقیهانه» خاطراتی از عالم ربانی مرحوم حاج شیخ ذبیح الله قوچانی