سیرۀ امام رئوف علیهالسلام در روز عید غدیر!
از فياض طرسوسی (طوسی) در سن ۹۰ سالگی به سال ۲۵۹ قمری در طوس روایت شده است که او حضرت امام رضا عليه السلام را در روز غدير ملاقات نمود، در حالی كه گروهی از خواص در محضر مباركش بودند ← ادامه
از فياض طرسوسی (طوسی) در سن ۹۰ سالگی به سال ۲۵۹ قمری در طوس روایت شده است که او حضرت امام رضا عليه السلام را در روز غدير ملاقات نمود، در حالی كه گروهی از خواص در محضر مباركش بودند ← ادامه
هارون_الرشید به یکی از فرماندهان سخت گیر خود به نام عیسی جلودی فرمان داد که خانه های آل علی را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس باقی نگذارد!!
جلودی وارد مدینه شد و با لشکر خود به ← ادامه
این ابیات منسوب به امام سجاد علیه السلام است:
نَحْنُ بَنُو الْمُصْطَفَى ذُو غُصَصٍ يَجْرَعُهَا فِي الْأَنَامِ كَاظِمُنَا
عَظِيمَةٌ فِي الْأَنَامِ مِحْنَتُنَا أَوَّلُنَا مُبْتَلًى وَ آخِرُنَا
يُفَرِّحُ هَذَا الْوَرَى بَعِيدَهُمُ وَ نَحْنُ أَعْيَادُنَا مَآتِمُنَا
وَ النَّاسُ فِي الْأَمْنِ وَ ← ادامه
ذکرِ خدای قادر است، اَینَ مُعِزّالاولیاء
معنای هَل مِن ناصر است، اَینَ مُعِزُّالاولیاء
ذکر نبی، ذکر علی. ذکر حسن، ذکر حسین
با فاطمه، با باقر است، این معزالاولیاء
هم چارده معصوم را، هم سیزده مظلوم را
خود یاور و خود ← ادامه
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد
درد همگان باز نگفته شده درمان← ادامه
أنَا عَبدٌ لِإمامٍ حُبُّهُ فَرضٌ عَلَینا
وَأُوالِي وَلَدَیْهِ حَسَناً ثُمَّ حُسَیْنا
إنَّهُمْ عِترَةُ شَخصٍ هُوَ مَبعُوثٌ إلَینا
جَبَلٌ إنْبَجَسَتْ منهُ إثْنَتا عَشْرَةَ عَیْنا
من بندهٔ آن امامی هستم که دوستداریش برما فرض است. و دو فرزندش حسن وحسین را مهر ← ادامه
شرحِ سوزِ دلِ ما بی تو ندارد پایان
چه عجب نامهٔ ما را نبود گر عنوان
سالکِ تندروِ وادیِ سرگشتگی ام
پا به راهی نگذاریم که دارد پایان
ساده لوحانِ جهانیم زما کینه مخواه
غیرآئینه نداریم متاعی به دکان
چون ← ادامه
چون درلحدم نکیر ومنکر دیدند
اعضایِ گنه کارِ مرا بوئیدند
شمعِ دلم از مهرِ علی روشن بود
پروانه صفت به گرد من گردیدند!
أبوسعید أبوالخیر
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روحپرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای؟
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد ← ادامه
«یکوقتی مرحوم راشد برای دیدار آیةالله بروجردی آمده بود. طلبهای خدمت ایشان بود. پرسیدند: چه میخوانی؟ گفت: سیوطی. آقا شعری از الفیّه خواندند و فرمودند: دنبالهاش را بخوان. شروع کرد به خواندن.
آقا گفتند: در این شعر چندتا از محسّنات ← ادامه
حاج رضا حیدری:
«دختر مرحوم شیخ باقر نجمآبادی دو ساعت مانده به افطار نزد پدرش آمد و گفت: آقاجان، برای افطار هیچ چیز نداریم. مرحوم حاج شیخ گفت:
پدرجان، هنوز دو ساعت به افطار مانده و خدا بزرگ است!»
(ما ← ادامه
شیخ محمّدرضا بخارایی:
«مرحوم آیةالله آسیّد ابوالحسن اصفهانی گفتند:
کسانی که به درس آقای قاضی میروند راضی نیستم از نانی که میدهم استفاده کنند. لذا بعضی رفتن به درس مرحوم قاضی را ترک کردند.»
(ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص٥٦)← ادامه