مؤمن وقتش خیلى عزیز است!
شخص عاقل وقتش را ضایع نمىكند به مطالب بى فایده، براى همه شاید این اتفاق بیفتد كه یك كسى صحبت مىكند مىفهمیم این صحبتش فایده ندارد، لذا بعد از آنى كه او صحبت مىكند مىبینى اصلا نفهمیدى كه او چه ← ادامه
شخص عاقل وقتش را ضایع نمىكند به مطالب بى فایده، براى همه شاید این اتفاق بیفتد كه یك كسى صحبت مىكند مىفهمیم این صحبتش فایده ندارد، لذا بعد از آنى كه او صحبت مىكند مىبینى اصلا نفهمیدى كه او چه ← ادامه
میل چیز فهمى در ما هست اما طلب نیست، خوب به میل كه درست نمىشود كه بابا جان! نه فكر مىكنیم، نه مواظب جهات خودمان هستیم بعضى از ماها، نه همه، چیز خوب را همه مایل هستند، خوب بنده میل ← ادامه
علمى كه خداوند تبارك و تعالى به پیغمبر اكرم عطا كرده، آن علم احاطه دارد به همهى موجودات، همه چیز، همهى عوالم احاطه دارد.
حالا از آن علم خداوند تبارك و تعالى به هر كسى كه بخواهد بل هو نور ← ادامه
یك روایت مفصلى است در ذیلش این جمله هست: أضاء بنوره كل ظلمة و أظلم بظلمته كل نور، یك معناى این جمله این است كه خداوند تبارك و تعالى روشن فرموده به نور خودش هر تاریكى را، یك معناى ← ادامه
علم یك حقیقت واقعى است كه تمام عوالم را روشن كرده. فوق ماده است؛ بر او اطلاق نور مىشود.
این نور مقدس، محیط به كل عوالم است، هر كسى كه چشم قلبش را خدا باز كرد به وسیلهى آن نور ← ادامه
حضرت عیسى بن مریم در گهواره در حال طفولیت خبر از قیامت مىدهد، دارد مشاهده مىكند، علم غیب معنایش شهود است، و علمناه من لدنا علما، در گهواره صحبت مىكند، از آینده خبر مىدهد، علم غیب، هنوز بچه است، شیرخواره ← ادامه
اگر كسى چیزى از خدا و پیغمبر و امام رسید، عقلش به آن رسید و فهمید، خدا را باید شكر كند، اگر دید نمىتواند بفهمد روایت دارد باید توقف كند، روایات عدیدهاى دارد توقف كند، كه اگر انكار كرد لعله ← ادامه
ما بحمد لله و المنه باید خدا را شكر كنیم كه درجهى اول از ایمان را داریم، خیلى باید شكر بكنیم!
لكن در عین حال باید مواظبت كنیم، درجهى اول ایمان را الحمد لله باور كردهایم، به خدا، پیغمبر، معاد، ← ادامه
“من غلى دماغه سایفا غلت قدره شاتیا،” كسى كه در تابستان مغزش به جوش آمد؛ یعنى زحمت كشید، زراعت مىكند، درو مىكند، چه مىكند، چطور است، مغزش در تابستان اگر جوش آمد، در زمستان دیگش جوش است.
اما كسى ← ادامه
… دل مرده با تن مرده فرقى ندارد، یعنى چه؟ یعنى همان طور كه تن مرده وقتى كه انسان مرد این بدن مىپوسد، آلت سماع كه گوش است از بین مىرود، هر چى به این بدن میت داد بزنى نمىشنود ← ادامه
به حضرت صادق علیهالسّلام عرض کردند: عمار دهنی امروز برای شهادتدادن نزد ابنابیلیلی، قاضی کوفه رفت.
قاضی به او گفت: «قُمْ یَا عَمَّارُ فَقَدْ عَرَفْنَاك لَا تُقْبَلُ شَهَادَتُك لِأَنَّك رَافِضِیٌّ»،
آقای عمار بلند شو، شهادتدادن تو پذیرفته نیست! ما تو ← ادامه