شمع جمع است چو در گوشۀ محراب دعاست
تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدف است
گوهرِ بحرِ سخن، مدحت شاه نجف است
والیِ ملک عرب، سرور اشراف قریش
آنکه تشریفِ قدومش دو جهان را شرف است
شمع جمع است چو در گوشۀ محراب دعاست
آفتابیاست ← ادامه
تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدف است
گوهرِ بحرِ سخن، مدحت شاه نجف است
والیِ ملک عرب، سرور اشراف قریش
آنکه تشریفِ قدومش دو جهان را شرف است
شمع جمع است چو در گوشۀ محراب دعاست
آفتابیاست ← ادامه
وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد
باید به نجف شوق سفر داشته باشد
خاک کف نعلین علی(علیه السلام) فخر فروشد
بر هر چه که ابناء بشر داشته باشد
«با آل علی )علیه السلام( هر که در افتاد» محال است← ادامه
دل و روح ما، سر و جان ما، “لِتُرابِ مَقْدَمِك الفِدا”
“عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا”، “فرج” است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، “وَانْکشَف الغِطَا”
نه رسیده شام ← ادامه
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از ← ادامه
گرچه هستم پست و بیمقدار تحویلم بگیر
خواهشی دارم بیا این بار تحویلم بگیر
اهل دنیا که مرا بد جور دور انداختند
من زمین خوردم، خودت ای یار تحویلم بگیر
یوسف مصری و من هم دست خالی آمدم
آمدم اما ← ادامه
هر شب به دل غمزده، غوغای تو دارم
نقشی به دل از قامت رعنای تو دارم
غائب ز نظر باشی و در قلب هویدا
از دیده دل، دیده به بالای تو دارم
نادیده مجسّم شدهای در بر چشمم
آن سان ← ادامه
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر توای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و ← ادامه
ايوان نجف عجب صفائي دارد ….. حيدر بنگر چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف …… جايت بنشين كه هر كه جائي دارد
هرگز نكند واهمه از روز جزا …… هر كس چو علي پشت وپناهي ← ادامه
السلام علیک یا مُعِزُّ الْأَوْلِياءِ وَمُذِلُّ الْأَعْداءِ
تو غصه خوردی, ما که غمخواری نکردیم!
تو ناله کردی, ما که دلداری نکردیم!
یک شب اسیر رنج بی خوابی نبودیم
از دوری تو گریه و زاری نکردیم
اصلا به جا باشد به ← ادامه
هرکه را در دل بود بغض غلامان علی
گر برادر با شدم گویم خطا از مادر است
کیست حیدر آن که حق پیوسته گردد گرد او
کیست حیدر آن که حق را تا قیامت محور است
کیست حیدر آن که ← ادامه
تشنه را در طلب آب گوارا تا کی
این همه فاصله با حضرت دریا تا کی؟
سالها میشود از حال شما بیخبریم
این همه در به دری در دل صحرا تا کی؟
جمعه ها میرسد و میرود اما بیتو
انتظار ← ادامه