اهتمام فوق العاده در خدمت به مردم!
حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی “قدّس سرّه” (متوفای1314ق) نفوذ مردمی فوق العاده ای داشت. یکی از علت های آن این بود که در قضای حوائج مردم بی اختیار بود و بر خود لازم می دانست به هر قیمتی کار ← ادامه
حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی “قدّس سرّه” (متوفای1314ق) نفوذ مردمی فوق العاده ای داشت. یکی از علت های آن این بود که در قضای حوائج مردم بی اختیار بود و بر خود لازم می دانست به هر قیمتی کار ← ادامه
این قضیه را آقاى آخوند ملا على همدانى از آقاى اراکى و ایشان هم از آقاى علم الهدى ملایرى و ایشان نیز از آخوند ملا فتحعلى سلطان آبادى نقل مى کرد.
آقاى آخوند این قصه را با واسطه آقاى اراکى ← ادامه
کتاب کسروی درباره مشروطه، کتاب خوبی است ولی چون طرفدار مشروطه است و به شدت با روحانیت و مخالفین مشروطه مخالف است، تاریخ را به گونه ای روایت و تحلیل می کند که خواننده کتاب، حق را به مشروطه خواهان ← ادامه
مرحوم شیخ حسین نجف از علماى بسیار باتقوا و پرهیزکار و از شاگردان خاصّ سیدبحرالعلوم «رضوان الله علیه»(م1212ق) بود. سید بحرالعلوم آرزو مى کرد که شیخ حسین نجف بر جنازه او نماز بخواند.
مرحوم آقاى آخوند ملا على همدانى نقل ← ادامه
مرحوم والد ما خادمی داشت به نام «مشهدی ولی». آدم خیلی با تقوا و بیآزاری بود. در تمام سال – به غیر از تاسوعا و عاشورا و عیدهای فطر و قربان– روزه بود.
روزهای جمعه در منزل خود روضه داشت ← ادامه
فرزند حاجی کلباسی میگفت: عقیده پدرم این جور بود که مخالفت با استخاره حرام است؛ برای این که دفع ضرر محتمل واجب است و ضرر مخالفت با استخاره فوق الاحتمال و قریب به یقین است و راجع به این شواهدی ← ادامه
وقتی آقای کاشانی آمد، از او چه استقبال عجیب و غریبی شده بود؛
ولی اواخر، خودش برای مجلس ازدواج حاج آقا جعفر (اخوی ما) به منزل حاج میرزا عبدالعلی ـ که حاج آقا جعفر دامادش شده بود ـ آمد.
اشخاص ← ادامه
مرحوم آیتالله والد(سید احمد زنجانی) از مرحوم آیتالله شرفالدین این مطلب را نقل کردند:
که ایشان در سفر به قم میفرمود که من به یکی از علمای به اصطلاح اهل تسنن گفتم که آیا معنای حدیث سفینه« من رکبها نجا» ← ادامه
روشی برای درس خواندن!
یکی از توصیه های آن مرحوم که به درد طلبه ها هم می خورد، این است که از مرحوم آخوند می پرسد که ملا کاظم! شما درس من را مینویسید یا نه؟ ایشان عرض میکند که ← ادامه
طلبهای میگوید: من با همسرم به نجف رفتیم. تازه وارد بودیم و دو روز گذشت. هیچ کس را نمی شناختیم.
همسرم حامله بود. من خدا خدا میکردم که وضع حملش تأخیر بیفتد؛ اما دردش گرفت و من هیچ راهی بلد ← ادامه
از آشيخ كاظم دامغانى نقل شده است:
نزد آقاى نائينى رفتم و اجهازه اجتهادى را كه آميرزا محمد آقازاده به من داده بود، به آقاى نائينى نشان دادم.
در خاطرم نيست كه آيا شخص ديگرى هم آنجا بود يا نه، ← ادامه
آقاى اخوان مرعشى از مرحوم آسيد عبدالهادى شيرازى نقل مى كرد:
وقتى آسيد عبدالهادى از سامرا به نجف آمد، در صحن اميرالمؤمنين علیه السلام در بقعه اى كه ميرزاى شيرازى مدفون است، سكنا كرد.
مرحوم آخوند ظاهراً در همانجا به ← ادامه