تنها مورد وسواسی
در عمرم هیچگاه دچار وسواس نشدم، مگر یک مورد
و آن هم زمانی بود که کسی به من امانتی سپرده بود و من آن را در حجره گذاشته بودم.
وقتی از حجره خارج میشدم و درب آن را قفل میکردم ← ادامه
در عمرم هیچگاه دچار وسواس نشدم، مگر یک مورد
و آن هم زمانی بود که کسی به من امانتی سپرده بود و من آن را در حجره گذاشته بودم.
وقتی از حجره خارج میشدم و درب آن را قفل میکردم ← ادامه
در زمان اقامت در نجف یکی از منبریهای مشهد هر ساله به نجف میآمده و بر یکی از طلاب مدرسه وارد میشده است و آن طلبه از او پذیرایی میکرده و کارهای او را انجام میداده است.
در یکی از ← ادامه
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها(نور 35)
یعنى چه؟ مثل نور خدا، -آن نورى كه مرحمت كرده به خاتم انبیاء صلّى الله علیه و آله و سلّم-
نور را تشبیه مىكند به مشكاة، قلب پیغمبر اكرم ← ادامه
روزی در نجف اشرف در ایوان حجرهام در مدرسه قوام مشغول مطالعه بودم.
شخص غریبهای وارد مدرسه شد. مقداری در مدرسه قدم زد و اوضاع طلبهها در مدرسه را مطالعه کرد.
طلبههای مدرسه به ایشان احترام میکردند.
اما هنگامی که ← ادامه
در ایامی که در نجف اشرف در مدرسه قوام مشغول تحصیل بودم تاجر محترم و خیّری از ایران آمده بود
و طبق معمول یک عده خاصی از طلبههای درس نخوان تا کاظمین به استقبالش رفته بودند و بعد هم همیشه ← ادامه
و سراجا منیرا(الأحزاب 46)
منیر یعنى نور دهنده، روشن كننده، تو{ ای پیامبر ما} چراغى هستى كه روشن مىكنى!
«محمد شمع جمع آفرینش» آنها حامل نور مقدس علمند، علم، قدرت، حیات، اینها خودشان هم نورند، منّور به نور ← ادامه
وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيرا (الأحزاب 46)
ما تو را فرستادیم كه مردم را دعوت به خدا بكنى، مردم را هدایت كنى و دعوت كنى به طرف خدا كه خداى خودشان را بشناسند و بپرستند.← ادامه
اعتماد حاج آقا حسین قمی به شهادت ایشان
مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی شهادت حاج شیخ را به جای دو عادل در رؤیت هلال پذیرفت.
ظاهرا این امر در رؤیت هلال بود که پیش از این گذشت.
← ادامه«
همه طلبهها توثیقش کردند
مرحوم حاج شیخ میفرمود:
در ایام طلبگی در مشهد سالی هلال ماه را رؤیت کردم. برای شهادت نزد حاج آقا حسین قمی رفتم.
ایشان راجع به من از طلبهها تحقیق کرد. همه طلاب بالاتفاق مرا توثیق ← ادامه