غرق گنه نا امید مشو زدربار ما
که عفو کردن بود در همه دم کار ما
بنده ی شرمنده تو خالق بخشنده من
بیا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
توبه شکستی بیا هرآنچه هستی بیا
امیدواری بجوی زنام غفار ما
در دل شب خیز و ریز قطره ی اشکی زچشم
که دوست دارم کند گریه گنهکار ما
خواهم اگر بگذرم از همه ی عاصیان
کیست که چون و چرا کند زکردار ما
وای بر آنکو نگشت نادم از عصیان خویش
هلاک گردد به حشر در یم قهار ما
اگر چه شوی غرق معاصی بیا
دست توسل بزن به آل اطهار ما