همه یادداشت‌ها

لا أدری؛ نمی‌دانم؛ بیلمیرَم!

مرحوم آیت‌الل‍ه سید محمود دهسرخی به آن‌چه از دین خوانده و فهمیده بودن عمل می‌کردن؛ اهل توجیه کردن نبود. تبحّر خاصّی در فهم روایت داشت. اگر چیزی می‌پرسیدند و نمی‌دانست، به راحتی می‌فرمود: لا أدری؛ نمی‌دانم؛ بیلمیرَم.

در ایّام محرّم ← ادامه

ویژگیهای مرحوم سیّد محمود دهسرخی!

مرحوم رضوان‌مقام، آیت‌الل‍ه آقای سیّد محمود دهسرخی اصفهانی، بیش از سی سال در نجف اشرف در یک خانهٔ ٣٦متری استیجاری (در یک طبقه خانواده، یک مطبخ‌خانه و یک طبقه هم برای مراجعین و مطالعه‌اش) سکونت داشته‌اند.

از آن زمانی هم ← ادامه

 آیةالل‍ه گلپایگانی و حجرهٔ شیخ عبدالرّحیم قمی!

از فقیه اهل بیت عصمت و طهارت، مرحوم آیةالل‍ه‌العظمیٰ گلپایگانی نقل شده است:

«در سفرى كه به عتبات عاليات مشرّف بوديم، چون به كربلاى معلّى مشرّف شديم، بعد از زيارت سيّدالشهداء (عليه السلام) به حضرت عرض كردم: آقا‍! پدرتان اميرالمؤمنين ← ادامه

کبریت را هم نوشته اند!

«[یکی از محترمین شیراز] نقل می‌کردند: تاجری مجلس روضه داشت و عازم حج بود. سفارشات لازمه را کرد و همه‌چیز هم تهیّه کرده بود. خواب دید همه‌چیز مجلس روضه را نوشته‌اند، از جمله تنباکوی متوسّط و یک کبریت.

تعجّب می‌کند ← ادامه

مگر دین، چیزی غیر از محبّت است؟!

یکی از اصحاب امام باقر علیه‌السلام گوید: نزد حضرت (در مدینه) بودم که مردی از خراسان (که با پای پیاده برای دیدار و زیارت حضرت آمده بود) بر ایشان وارد شد؛ سپس پاهایش را در حالی که تاول زده ← ادامه

حال عالم سر به‌سر پرسیدم از فرزانه‌ای

گفت: یا خاکی‌ست یا بادی‌ست یا افسانه‌ای

گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟

گفت: یا کوری‌ست یا کری‌ست یا دیوانه‌ای

گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟

گفت: یا

ادامه

عظمت حضرت سلمان!

روزى جناب سلمان فارسی رحمة الله‌ علیه وارد مجلس رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله شد و مردم او را به سبب تکریم حقّى که داشت و به احترام محاسن سپیدش و منزلت خاصى که نزد پیامبر و خاندان‌ رسالت داشت، احترام نهادند ← ادامه

 ماجرای شهادت حضرت رقیّه علیها السلام!

عماد الدین طبری عالم و مورّخ شیعه قرن هفتم در کامل بهائی این گونه ماجرای شهادت حضرت رقیّه بنت‌الحسین علیهما السلام را نقل کرده است که:

در ایام اسارت آل الله، زنان خاندان نبوّت، شهادت پدران را از فرزندان خردسال ← ادامه

علّامه امینی و زیارت عاشورا!

دکتر محمدهادی امینی، فرزند مرحوم علامه امینی:

«شبی پدرم را در خواب دیدم؛ دست ایشان را بوسیدم و عرض کردم: پدر جان، باعث نجات شما چه بود؟ ایشان می‌خواست مرا آزمایش کند؛ فرمود: چه می‌گویی؟ … عرض کردم آقا جان، ← ادامه

شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت!

امروز خانه دل نور و ضیا ندارد
جایی که دوست نبود آنجا صفا ندارد

شهری است پر ز آشوب، کاشانه‌ای لگدکوب
آن دل که از تغافل شوق لقا ندارد

دزدان به کشور دل هرجا گرفته منزل
وان میر صدر محفل ← ادامه

یابن الشبیب،گریه فقط بر حسین کن!

یابن الشبیب ، کاسه ی خون گر دو دیده شد
یعنی هلال ماه محرم دمیده شد

یابن الشبیب ، گریه فقط بر حسین کن
حتی اگر قدت ز مصیبت خمیده شد

یابن الشبیب ، گریه بر او کن که در ← ادامه

Clicky آیا می خواهید از آخرین مطالب با خبر شوید؟ ... خیر بله
پیمایش به بالا