با این که نیاز شدیدی داشتم!
سال 1362 در مشهد مشغول بنایی بودم، آقای خرسندی بزرگ یکی از اهالی خیرآباد به نام آقای جوادی (که آن زمان سن و سالی نداشت) را نزد آقاجان آورد.
آقای جوادی تمام خانوادهاش در صحنه تصادف فوت کرده بودند و ← ادامه
سال 1362 در مشهد مشغول بنایی بودم، آقای خرسندی بزرگ یکی از اهالی خیرآباد به نام آقای جوادی (که آن زمان سن و سالی نداشت) را نزد آقاجان آورد.
آقای جوادی تمام خانوادهاش در صحنه تصادف فوت کرده بودند و ← ادامه
آشیخ مهدی ابراهیمینژاد:
حاج شیخ می فرمود:
پیرمردی در نجف اشرف میهمان ما شده بود.
من گاهی برای او صحبت میکردم.
یک شب بر اثر صحبتهای من آن پیرمرد تا به صبح گریه کرد.
روزی به من دویست تومان داد ← ادامه
یكی از همسایگان ما در مشهد مینوبوسی داشت كه بسیار موجب اذیت و آزار بود.
گاهی آن را پشت در حیاط مابه مدت طولانی روشن می گذاشت و دود و صدای آن حیاط خانه ما را فرا می گرفت.
و ← ادامه
حاج باقر آقا:
همشیرهای به نام زهرا داشتیم که حدود یک سال و نیم از بنده کوچکتر بود، 12 یا 14 سال داشت.
اواز نجف مریض بود، همان اوائل آمدن به قوچان بود حدود سال 1336 ش در بیمارستان امام ← ادامه
آسید محسن موسوی:
در روستای ما شخص بد زبانی بود.
او که زنش را زیر ماشین رفته بود و سنش هم که بالا رفته بود بیشتر حواسش پرت شده بود.
روزی قبل از اذان ظهر بود، حاج آقا داشت سر ← ادامه
آیا میدانید اهل آسمان بیشتر از اهل زمین برای زائرین امام حسین دعا میکنند؟
معاویه بن وهب میگوید شنیدم امام صادق علیه السلام بعد از نماز در حال سجده
در مدرسه دو درب مدتی با مرحوم شیخ شعبان اردغانی هم حجره و هم غذا بودیم.
معمولا برای نهار یک دیزی به نانوایی سنگکی مقابل مدرسه می دادیم، در تنور می پخت و غذای خوشمزهای می شد.
چند نوبت همسایه ← ادامه
نقل شده است که شاه اسماعیل صفوی وقتی به مقام سلطنت رسید به ولایات نامههایی می نوشت.
از جمله نامهای که به یکی از علماء سنی شیراز نوشت و در این نامه بیان داشت که طبق آیه اولوا الامر اطاعت ← ادامه
آقای موسی الرضا جهانی (از اهالی روستای خیرآباد):
حاج آقا (حدودسال 43 ش)كه از مكه برگشته بودند خدمت ایشان رفتیم.
احوال ما ها را پرسیدند و از ماخواستند كه بچههایی راکه در آنجا حضور داشتند معرفی كنیم كه این كیست؟ ← ادامه
مرحوم حاج شیخ به كسی كه طالب شهرت بوده(از روی طعنه) فرموده بود:
اگر می خو اهی مشهور بشوی از دو راه می توانی استفاده كنی.
یكی این كه پتویی را بالای سرت به جای عمامه بگذاری و از خانه ← ادامه